
روان پادکست
Podcast von دکتر فاطمه عباسی، دکتر فخری تاجیک زاده
Nimm diesen Podcast mit

Mehr als 1 Million Hörer*innen
Du wirst Podimo lieben und damit bist du nicht allein
Mit 4,7 Sternen im App Store bewertet
Alle Folgen
23 Folgen
در این قسمت از روانپادکست، از ابتدای تصمیم برای مراجعه به روانشناس گفتهایم. این که چه مشکلی باعث میشود تا ما به جایی برسیم که بایستی از یک متخصص حرفهای کمک بگیریم. دلایل مشکلات را بررسی کردیم. از شرایط یک درمانگر گفتیم. در نهایت نیز از آنچه بایستی در اتاق درمان و جلسات رواندرمانی انتظار داشته باشیم صحبت کردهایم. در جلسه چه میگذرد؟ آیا بایستی انتظار این را داشته باشیم که یک نفر منجی ما باشد؟ تمام مشکلات ما را از پیش متوجه باشد و همه را در چند جلسه رفع کند؟ اتاق درمان، امن ترین نقطهی هستی است. درمانگر بدون قضاوت، رو به رویت مینشیند. از تو میخواهد بگویی هر آنچه درونت را آزار میدهد. هر آنچه بر شانههایت سنگینی میکند. هرآنچه بر سینهات فشار میآورد و چون بغضی فرو خورده میشود و چون آهی جاری میشود. در مورد رابطهی درمانی گفتهایم. رابطهای که بستری امن فراهم میکند تا درمانگر و درمانجو هر دو در آن رشد کنند. در رواندرمانی این رابطه است که درمانجو دلبستگی را تجربه میکند. امنیت را درک میکند. در نهایت میتواند با خود اصلیاش آشتی کند. ویژگیهای متخصص درمان درمانگر ظرف سنجش دیگری است.انقدر باید به زلال بودن برسد که خوب دیگری رو در خودش منعکس کنه.درمانگر هست که در یک فضای تاریک، کورسوهایی رو از روان درمانجو پیدا میکنه و بهش نشون میده.ویلفرد بیون . وقتی این آیینه خودش شکسته باشد ممکن است شخصیت منسجمی نداشته باشد. چنین فردی نمیتواند تفاوت تصویر درون خودش را با آن چیزی که از درمانجو منعکس میشود در رواندرمانی تشخیص دهد. او نمیتواند سنجش مناسبی را از واقعیت درونی بیمار ارائه بدهد. نه تنها سلامت روان درمانگر، اطلاعات کم یا عدم نظارت بر کار حرفهای او نیز در روند رواندرمانی مانعی است که گاهی اوقات جبرانناپذیر میشود. . ویژگی یک درمانگر در درمان روانشناسی چیست؟ درمانگر بایستی مهارت درمان را بیاموزد. این آموزش در دانشگاهها یا انجام نمیشود یا اینکه ناقص است. بنابراین، باید از منابع یا افرادی که درمان را آموزش میدهند یاد بگیرد. علاوه برآن، کتابها و مقالات مربوطه را جهت داشتن اطلاعات در مورد آسیبشناسی و درمان بخواند. همچنین، درمانگر بایستی در درمان روانشناسی تحت نظارت کار کند. این مورد کمک میکند تا خطاهای درمانگر اصلاح شود. چون خیلی از اوقات ما خودمان نمیدانیم چه اتفاقی در واقع در حال رخ دادن است و در ذهنیت خودمان گیر میکنیم. اینجاست که کمک یک ناظر میتوند راهگشا باشد. . در نهایت هم، برای اینکه ظرف مناسبی باشد، در وهله اول باید خودش تحت درمان قرار بگیرد. درمانگری که خودش دچار مشکلات و تعارضات حل نشده است، حداقل این تبعات را دارد که با درمان و تحت تاثیر قرارگرفتن نسبت به درمانجوها و مشکلاتشان، خودش آسیب میبیند. منبع برای مطالعه بیشتر: در یک جلسه درمان چه میگذرد؟

دراین قسمت از زمانهایی صحبت کردیم که حوصله هیچ کاری را نداریم. زمانهایی که بیقرار هستیم و این بیقراری ما را از کار و زندگی میاندازد. معمولا این حالت را دوست نداریم و به مرور زمان، احساس خستگی مفرط یا افسردگی میکنیم. معنی بیقراری بیقراری یعنی قرار نداشتن. از جهتی بیقراری در اضطراب نیز دیده میشود. این قرار و آرام نداشتن، وقتی فردی نسبت به افراد یا رفتارهای خاصی تحریکپذیر و حساس میشود هم وجود دارد. اما بیقراری که مدنظر ماست در اینجا، ملال است. ملال یک وضعیت روانی است که موجب میشود سلامت روان ما به خطر بیفتد. یک وضعیت روانی هست که در اون احساس رنج یا راحت نبودن میکنیم. علت بیقراری در این قسمت در مورد علل مختلف ایجاد ملال و بیقراری صحبت کردیم. همینطور گفتیم که چطور در روابط ایجاد میشود. در همین راستا، در مورد بیقراری و ملال هنگام تنهایی صحبت کردیم. ملال تنهایی ممکن است ما را در روابطی نگه دارد که در اصل آنان را نمیخواهیم. علل دیگر ملال در زندگی را با مثالهایی از زندگی روزمره پی گرفتیم. راه حل ملال، پذیرش واقعیت است. پذیرشی که به ما کمک کند تا سازگاری بیشتری در زندگی داشته باشیم. اما چگونه میتوانیم هم بیقراری را بپذیریم و هم از زندگی لذت ببریم؟ در این مورد نیز بحث مفصلی کردیم که با شنیدن این قسمت به آن پی میبریم. وقتی در یک رابطهی از دست رفته و قطع شده، مدام برای خودمان امیدواری ایجاد میکنیم، ملال ما بیشتر میشود. چون امید داریم که درست شود. در صورتی که اگه دل بریده بودیم، زودتر میتوانستیم بپذیریم این واقعیت را، که رابطه تموم شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد نحوه ایجاد روابط در افرادی که عاطفه هراس هستند، به پادکست عاطفه هراسی مراجعه کنید. حتی وقتی یک رابطه برقرار هست هم کلی تنش و بیقراری وجود دارد که طبیعی است! اینکه ما روی یک نفر حساس میشویم طبیعی است؛ چون روی همین یک نفر سرمایهگذاری روانی کردیم. دوستش داریم و میخواهیم که او نیز ما را دوست داشته باشد. ولی اگر بیقراری ما به رابطهمان آسیب میزند، بهتر است برای مشخص شدن علت و رفع آن از راهکارهای گفته شده در این قسمت استفاده کنیم. منتظر پیشنهادات و انتقادات شما در اینجا و اپهای مربوط به پادکست هستیم. همینطور با ما در صفحات اجتماعی همراه باشید. منبع برای مطالعهی بیشتر: معنی ملال در روانشناسی

هر یک از ما، در طول زندگی با بحران های فردی، مالی و اقتصادی، خانوادگی و یا حتی ناراحتیهای جسمانی مواجه میشویم که این مسایل، سلامت روان ما را به خطر میاندازند و آن را تحلیل میبرند. در نتیجه، به مرور ظرفیت روانی ما کاهش مییابد. در جریان زندگی، ما درگیر بحران و اتفاقات مختلفی میشویم که ظرفیت روانی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. ظرفیت روانی افراد متفاوت است و حتی افراد با ظرفیت روانی بالا ممکن است بعد از مدتی با چند اتفاق، ناگهان در هم شکند و تغییر کند. بنابراین، ظرفیت روانی به مرور ترک بر میدارد و ما تحت فشار روانی زیاد گاه دست به کارهایی میزنیم. نادیده گرفتن بحرانها و از سوی دیگراغراق و فاجعهسازی آن، مانع برخورد واقعبینانهی ما با بحران میشود. در حال حاضر، ما با یک بحران همهگیر رو به رو هستیم که ما را ملزم میکند در قرنطینه خانگی بمانیم. ویروس کرونا این روزها مهمان ناخواندهی ما شده است و ما نیاز داریم بدانیم که چطور سلامت روانمان را حفظ کنیم. وقتی درگیر بحران میشویم… وقتی درگیر بحران میشویم، سلامت جسم و روان ما تحت تأثیر قرار میگیرد. در یک بحران همهگیر، ممکن است فردی به دلیل ظرفیت روانی پایین در هم شکند و دیگری تابآوری بیشتری در این مورد داشته باشد. در مواقع بحرانی به بررسی فرایندهای لحظه به لحظه برای عمل نیاز داریم. ما همیشه تمایل داریم شرایط را تحت کنترل خود در بیاوریم، بنابراین، در مواقع بحرانی عدم کنترل بر شرایط، برای ما آزاردهنده است و ما تلاش میکنیم تا جایی که میتوانیم با فعالیتهایمان، بحران را تحت کنترل خود در بیاوریم. برای به کنترل در آوردن شرایط، اگر دانش و مهارت کافی در این مورد نداشته باشیم، تقلا برای به کنترل در آوردن اوضاع ما را تحلیل می برد. از طرفی، مبهم بودن آیندهی یک بحران ما را میترساند. پذیرش مبهم بودن آینده، تحمل ابهام را در ما بیشتر میکند. زندگی، سراسر ابهام است و باید آن را در آغوش بکشیم تا ما را به کام خود نکشد. احساساتی که تجربه میکنیم… در بحرانهای مختلف، ما آمیزهای از احساسات مختلف مثل غم، خشم، اندوه و … را تجربه میکنیم. انکار این احساسات و نادیده گرفتن آن، کمکی به ما نمیکند. غرق شدن در غم و اندوه نیز کمکی نخواهد کرد. طبیعی است در بحرانها درگیر احساسات منفی شویم. ما نیاز داریم که در هر شرایطی که هستیم، آگاه باشیم که با آمیزهای از احساسات مختلف رو به رو هستیم. قبول وجود آمیزهای از احساسات مختلف درون ما، می تواند به پذیرش و کنار آمدن بهتر با این احساسات کمک کند. موانع و بحرانهایی که در مقابل فعالیتهای انسان قرار میگیرد مثل حصارهای ذهنی هستند که همهی آنها را میتوان با اخذ یک تصمیم سازنده و دقیق از بین برد. بنابراین، تصمیم درست گرفتن برای عمل در شرایط بحرانی، عاملی سازنده است. این قسمت از روانپادکست به بحران و شرایطی که در بحران برای ما پیش می آید و تصمیم گرفتن در مواقع بحرانی پرداخته شده است. منبع برای مطالعه بیشتر مدیریت بحران

هر یک از ما، زندگیمان سرشار از روابط است و با آنها تعریف میشویم! روابط ما، تجارب زندگی ما هستند. بعضا این تجربهها همیشه شاد نخواهند بود! همیشه روابطی که برقرار میکنیم، درست نیستند! ما آفریده نشده ایم که همیشه کار درست را انجام دهیم! ما نمیتوانیم تضمین کنیم همیشه رابطه سالمی را تجربه خواهیم کرد. روابط و نقش آن در زندگی ما تاریخچهی زندگیمان را که ورق بزنیم، پر است از اشتباهات بزرگ و کوچکی که مرتکب شدهایم و سایهی احساسات مختلفی که روی روان ما و رابطهی ما سایه افکنده است. هراس از احساسات و نخواستن همه جانبهی آنان، مانع از برقراری روابط میشود. اگر من از برقراری رابطه بترسم چون از رابطه فقط انتظار عشق دارم و هیچ احساس دیگری را به رسمیت نشناسم و از هر احساس دیگری مثل خشم، نفرت، غم و … دوری کنم فقط خودم را گول زدهام. روابط و تعارضات روابط بستر تعارضات است. تعارضات ما را درگیر می کند و ما بین خواستن ونخواستن رابطه معلق می شویم. بخشی از ذهنمان رابطه را میخواهد و بخش دیگر ذهنمان، درگیر عاطفه هراسی است و به ما هشدار میدهد به رابطه نزدیک نشویم و روابط را محدود نگه داریم. وارد روابط شدن را مساوی آسیب دیدن می دانیم، ترس از آسیب دیدن نمیگذارد وارد روابط شویم. رابطه ام را چگونه نجات دهم؟ واقعیت این است که احتمال آسیب وجود دارد و رابطهی اشتباه قابلیت این را دارد که به ما آسیب بزند. ممکن است آدمی اشتباهی سر راه ما قرار بگیرد و دنیای ما را جهنم کند. قرار نیست در روابط همیشه اتفاق خوب بیفتد. اما اگر تک بعدی نگاه نکنیم و واقع بین باشیم می توان بعد دیگر قضیه را نیز دید. با پذیرش ابعاد همه جانبه یک رابطه میتوانیم به خودمان و به رابطهمان کمک کنیم. اگر من احساسات مختلف را در رابطهام بپذیرم و تلاشم را به جای انکار واقعیت، متمرکز روی تجربهی احساسات مختلف در رابطهام کنم و به طرف مقابلم بگویم چه میخواهم شاید بتوانم بهتر با موقعیت برخورد کنم. اگر هراس از عواطف و احساساتم را به عنوان ابزاری برای نزدیک نشدن به رابطه استفاده کنم. به علاوه، ترس از آسیب دیدن در روابط مانع شود که رابطهای را تجربه کنم. مدام زندگیمان در فرار از روابط خلاصه خواهد شد. به صورت تدریجی می توانیم خود را با یک رابطه رو به رو کنیم. با کمک آشنایی با احساساتمان و آگاهی از دردسرهای هراس از عاطفه و خود را در موقعیت داشتن رابطه قرار دادن ما را به صورت تدریجی و منظم به سمت کم شدن هراسمان هدایت میکند.در این قسمت روانپادکست (پادکست روانشناسی) با ما همراه باشید و قسمت آخر عاطفه هراسی را بشنوید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد درمان عاطفه هراسی، به این سایت مراجعه کنید.

عواطف و احساسات قوی ترین محرک و برانگیزاننده در رفتار بشر هستند. احساسات می توانند باعث رفتارهای سازگارانه و یا ناسازگارانه شوند. هراس از احساسات می توانند برای ما مشکل ساز گردند. هنگامی که افراد قادر به استفاده و یا پاسخ به احساساتشان در مسیر سالم نیستند، درگیر الگوهای ناسازگارانه ی رفتاری می شوند. این الگوی ناسازگارانه و آسیب زا معمولا ناهشیار است و به تعارضات روانشناختی بر می گردد. تاملی در یک مثال به عنوان مثال، فردی که سوگوار است و عزیزش را از دست داده است طبیعتا غم و اندوه زیادی را تحمل می کند. اما از آنجا که ظرفیت روانی پایینی دارد و نمی تواند این فقدان را تحمل کند، به صورت خشم و عصبانیت واکنش نشان می دهد. این واکنش ممکن است آسیب زننده باشد و رابطه را خدشه دار کند.در این مثال هراس از احساسات غم و اندوه رابطه ی فرد را دچار مشکل خواهد کرد. بعد از فقدان عزیزم عوض شدم. با اینکه می دیدم سایرین گریه می کنند و بعد آرام می شوند، خودم اینگونه نبودم. می خواستم این غم از من دور شود و با واقعیت دردناک مرگ مادر رو به رو نشوم. در نتیجه، راهکارم شد خشم نسبت به اطرافیانم. پرخاشگریم روی سایر روابطم هم سایه انداخت. سایه ای سنگین که هراس از احساسات ایجادش کرده بود. هراس از احساسات و ابهامات موجود وقتی افراد در مورد واژه ی عاطفه هراسی می شنوند، فکر می کنند این واژه به افرادی اشاره دارد که از همه ی احساساتشان اجتناب می کنند و از هراس از احساسات رنج می برند. اما در واقع، اینطور نیست. مثل آنچه در مثال بالا گفته شد.همچنین ممکن است افراد فکر کنند عاطفه هراسی فقط مربوط به روابط است و منجر به فرار آنها از داشتن رابطه با هر فردی می شود. اما اینطور نیست که ما فقط در روابط دچار تعارض شویم. در واقع هر نوع تعارضی مثل مرگ و فقدان عزیز، اگر برای ما غیر قابل تحمل باشد، سعی می کنیم احساسات پیرامون آن فقدان را سرکوب کنیم و با آن رو به رو نشویم. هراس از احساسات و دلایل احتمالی شاید به این دلیل است که از کودکی یاد گرفته ایم، غم را نشان ندهیم تا والدین غمگین نشوند! خشم را نشان ندهیم چون ممکن است افراد امن زندگی را از دست بدهیم یا طرد شویم! نفرت را نشان ندهیم چون تصور این است که عشق و نفرت در یک اقلیم نگنجد! ما روز به روز بزرگتر شدیم و از احساساتمان فاصله گرفتیم. در حالی که احساسات قطب نمای زندگی ما هستند و در تعارضات می توانند ما را هدایت کنند. اما عاطفه هراسی مانع از این منبع دانش می شود و اگر بخشی از ما حذف شود، اطلاعات ناقصی نسبت به مسایل و مشکلات پیرامونمان خواهیم داشت. نکته ای برای درمانگران در مورد هراس از احساسات درمان عاطفه هراسی تمرکز قوی بر ابراز و تجربه ی احساسات دارد. باید به افراد که از احساسات خود هراس دارند، احساساتی که از آن اجتناب می کنند را تجربه کنند (که در مثال بالا، غم و اندوه است). افراد با عاطفه هراسی با کوله باری از مشکلات روانشناختی مثل اضطراب و افسردگی به ما مراجعه می کنند. هدف باید تمرکز بر موانعی باشد که سر راه تجربه ی احساسات قد علم کرده است. منبع برای مطالعه بیشتر: سایت درمان عاطفه هراسی